دکتر یزدان نیاز
دکتر یزدان نیاز

دکتر یزدان نیاز

داستان مخدری به نام رویای شیرین Sweet Dreams Drug (قسمت نهم ) دوستی با دختر رئیس دانشگاه هم از اسرار امنیت ملی امریکا NSA است

رویای شیرین کلید ورود به کرمچاله Wormhole (قسمت هشتم )


مخدری به نام رویای شیرین  (قسمت نهم ) دوستی با دختر رئیس دانشگاه هم از اسرار امنیت ملی امریکا  NSA است

البته در فورت مید دانشمندان به این نتیجه رسیدند که اگر بعد از تزریق خون فرد ظرف ۴۸ ساعت به طور کامل  تعوض شود دیگر شخص دچار عوارض  انهدام نسجی و یا ناپدید شدن  نخواهد شد  

 

ادامه مطلب ...

داستان ماده مخدری به نام رویای شیرین Sweet Dreams Drug

داستان ماده مخدری به نام رویای شیرین Sweet Dreams Drug این داستان اقتباس ازیک پرونده واقعی در کشور امریکا است که مربوط به اوائل دهه ۱۹۷۰ است من زمان و مکانهای ان را تغییر داده ام  مخدری به نام رویای شیرین پرونده ای که هیچگاه واقعیت های ان اشکار نشد و مولف به نوعی خود در گیر ان بوده است . فصل اول در مقر نیروهای انتظامی امنیتی سروان گفت دکتر این گروه به تو اعتماد دارند و این تنها فرصتی که ما انها را گیر بندازیم بیا و در راه رضای خدا قبول کن ما هر دفعه که جاشون را پیدا کردیم و حمله کردیم هیچکس انجا نبود و هیچ چیز پیدا نکردیم . گفتم :یعنی اینکه من دکتر برم پبش یک مشت ادم قاچاقچی مواد مخدر بگم می خوام از این ماده مخدر جدید که دارید استفاده کنم بعدا هم مثل ان عده دیگر که از این ماده مخدر استفاده کردند و دیوانه شدند و الان توی تیمارستان هستند بشم من چند تا از این دیوانه های که این ماده مخدر را مصرف کردند دیده ام و پرونده انها را خوانده ام یکی با تفنگ رفته توی فروشگاه و همه را کشته و بعد قاه قاه خنده کنان امده بیرون و گفتم این هم یک رویای دیگه است یکی دیگه زن بچشو اتش زده و خورده و گفته تا الان همچین رویای بدی نداشتم یکی رفته بالای ساختمان وپریده پائین همشون دیوانه شدند توی ازمایش خون انها هم هیچ ماده مخدری پیدا نشده و همه ازمایش ها ی جسمی انها هم سالم بوده فقط توهم این را داشته اند که زندگی یک رویا است و انها در حالت دیدن یک رویا هستند حتی اسکن مغز انها هم طبیعی بود این چه ماده ای است و چه ترکیبی دارد هیچ کس نمی داند واقعا چیز عجیبی است من که تا حالا همچین چیزی ندیدم سروان گفت تو که خودت استاد مواد مخدری نمی خواهی بدانی این ماده مخدر جدید چیه که مردم را دچار چنین حالت هایی می کند می دانی که این گروه روش خاصی دارند طرف را می برند توی یک خانه خالی و مخفی و مواد را بهش تزریق می کنند ما برای اینکه بدانیم این ماده ترکیباتش چیه کافی است بلافاصله بعد از تزریق ماده مخدر خون مصرف کننده را ازمایش کنیم تا بتونیم بفهیم این ماده مخدر چیه تا پادر زهر ان را بسازیم ؟ گو اینکه تا الان ما نتوانستیم هیچ چیز داخل خون افرادی که این ماده را تزریق کردند و دیوانه شدند پیدا کنیم البته همه کسانی که از این ماده مخدر جدید استفاده کردند خیلی دیر به ما رسیدند و ما احتیاج به یک نفر از خودمون داریم که بلافاصله بعد از ترریق خودشو به ما برسونه تا خونشو ازمایش کنیم به سروان گفتم از کجا معلوم که مواد فروشان با من تماس بگیرند؟؟ سروان گفت ما همه جا گفتیم دکتر یزدان نیاز استاد دانشگاه و ریاست دپارتمان سم شناسی با قاطعیت اعلام کرده که این ماده همان ال اس دی است . گویا بهشون خیلی بر خورده مگر خودت نگفتی بهت ای میل زدند که اگر می خواهی امتحانش کنی برای شما مجانی است خوب یک قراری بگذار ما هم می ایم سر قرار و دستگیرشون می کنیم شما دارید به جامعه و جوانها کمک می کنی این وظیفه ملی و میهنی شما است. گفتم سروان هندوانه زیر بغلم نذار اگر هم بخواهم قبول کنم فقط به دلیل حس کنجکاوی خودم است . سروان گفت دمت گرم خیلی اقایی دکتر هر موقع که باهات تماس گرفتند شما کافی است محل قرار را به ما اطلاع بدهید ؟ گفتم خوب بعد شما بروید دستگیرشون کنید دیگر چه احتیاجی است من برم سر قرار سروان گفت اخه قبلا که یکی از ماموران ما با انها قرار گذاشت و ما اینکار را کردیم ساختمان خالی بود . در ضمن ما می خواهیم بدانیم این ماده مخدر چیه شما که وارد سا ختمان شدی و ماده را که دیدی زمانی که خواستن بهت تزریق کنند یک پیام کوتاه بزن ما می ریزیم و دستگیرشون می کنیم یا اصلا ده دقیقه بعد ما می ریزیم تو ساختمان گفتم سروان انشاالله که سر موقع بیایی و از دفترش خارج شدم . تو راه داشتم فکر می کردیم این ماده جدید مخدر چیه که بهش می گویند رویای شیرین (سویت درایم ) عجب اسم احمقانه ای اصلا چرا یک عده طالب ان شدند سروان می گفت هر کسی که یکبار از ان استفاده کنه مشتری دایمش می شه چطور یک ماده مخدر با یک بار استفاده انسان را این قدر عوض می کنه نکنه یکی از مشتقات ال اس دی است و یا چیزی مشابه ان باشه ولی نه هر کسی از ان استفاده کرده بود هیچ چیزی تو خونش پیدا نکرده بودند نه ال اس دی نه هیچ ماده توهم زای که تا حالا شناخته شده است واقعا این دیگر از کجا امده تو هیچ مقاله و یا سایتی هم هیچ چیزی راجبع این ماده پیدا نکردم ولی سروان می گفت همه مشتریان این ماده پولدارند . بادا باد ما که پول مصرفش را نداریم شاید با این کار یک تجربه جدید و جالب هم کسب کنم ؟ حیف است این موقعیت را از دست بدهم به خانه که رسیدم کامپیوترم را روشن کردم و وقتی رفتم توی باکس نامه هام یک نامه مشکوک داشتم با نام رویای شیرین ؟؟ بازش کردم و دیدم که از طرف همون فروشنده های مواد مخدر است و در خواست شماره تلفن موبایل منو کردند . . مثل اینکه مشتریانشون را این جوری انتخاب می کردند . توی نامه نوشته بود دکتر ما ال اس دی نمی فروشیم ما فروشنده رویای شیرین در زندگی شما هستیم .و شما هزاران زندگی را با ما تجربه می کنید ؟ من هم شمارم را براشون فرستادم. تا صبح فکر می کردم نکنه کارم اشتباه بوده است اخه چند تا از کسانی که از رویای شیرین sweet dream استفاده کرده بودند را توی تیمارستان دیده بودم همشون می گفتند این زندگی هم توهم است و به زودی توهمات ما تمام می شود قسمت دوم بازیچه زمان داستان مخدر رویای شیرین (بازیچه زمان )2 این داستان ازیک پرونده واقعی در کشور امریکا در دهه ۱۹۷۰ اقتباس شده است فقط زمان و مکانهای ان تغییر داده شده است . پرونده ای که هیچگاه واقعیت های ان اشکار نشد زمان توهمی بیش نیست (البرت اینشتین ) داستان ماده مخدری به نام رویای شیرین Sweet Dreams ...قسمت دوم شب تمامی ذهن من درگیر با پرونده ای بود که درباره مصرف کننده گان مخدر رویای شیرین خوانده بودم یکی از انهایی که از رویای شیرین استفاده کرده بود شب با چاقو سر زن و بچه هاشو بریده بود و وقتی دستگیرش کردند می خندید و می گفت دفعه دیگر یک زن بهتر می گیرم و این دفعه اگر خواستید من را بکشید تیرباران کنید اعدام زیاد حال نمی دهد ؟ یک بچه پولدار دیگر با ماشین می زند به دیوار بتونی و می گوید خواستم به بینم واقعا از بتون است ؟ یکی دیگر که توی خانه شون اسلحه داشته تفنگ شکاری پدرشو بر می داره و می رود توی خیابان و به مردم شلیک می کنه و وقتی می گیرندش می گه حالا چی فقط خواستم به بینم واقعا از بدن این ادمها خون بیرون می اید یا نه ؟ همشون به نوعی دچار توهم شده بودند و این ترس من را هم گرفته بود که نکنه من هم دچار دیوانگی و توهم بشم . پیش خودم گفتم یعنی این تجربه ارزششو داره ؟ شاید من هم مثل بقیه دیوانه شدم ؟ اما به خودم نهیب زدم مرد تو استاد مواد مخدری تا حالا هزار تا ماده مخدر را روی خودت ازمایش کردی مگر توی این رویای شیرین چی می تونه باشه خودت صد دفعه ساخت ال اس دی را توی دانشگاه تدریس کردی و هزار دفعه توی ازمایشگاه دانشگاه ساخته ای . از ال اس دی که توهم زا تر نداریم ان هم که برات مثل نقل نبات می ماند اصلا بدنت نسبت به این مواد توهم زا دیگر جواب نمی دهد . یادم امد ان روزی که یک نوع کاکتوس جدید را از مکزیک برام فرستاده بودند و همه می گفتند که هر کسی یک دفعه از ان استفاده کنه یک هفته توی توهم و رویا است ولی روی من بیشتر از ۸ ساعت اثر نکرد. اصلا مگر ماده مخدری هست که من را دچار توهم کنه توهم برای من بازیچه ای بیشتر نیست . این جواناهایی هم که از این ماده توهم زا استفاده کردند نه تجربه تو را داشتند نه بدن تو را یک مشت بچه پولدار که به هوای داشتن یک تجربه جدید و رویایی گیر این ماده افتادند. نه من مثل انها نیستم من هیچوقت دچار توهم نمی شوم نزدیک به یک هفته بود که منتظر تماسشون بودم ولی کسی زنگ نزد روزی چند بار سروان بهم زنگ می زند و من می گفتم که فعلا خبری نیست . بعد از دو هفته دیگر داشتم موضوع را بطور کلی فراموش می کردم که ناگهان ان شب وقتی تلفنم زنگ خورد و گوشی را بر داشتم صدای زنانه ای از ان طرف گفت سلام اقای دکتر من از رویای شیرین با شما تماس می گیرم ؟ ایا این هفته امادگی تجربه یک رویای شیرین را دارید من با کمی مکث گفتم بله کجا باید بیایم گفت برای روز یکشنبه خوبه گفتم بله چه ساعتی و کجا باید باشم گفت ساعت و محل را همان روز به شما می گویم . کمی به خودم جرعت دادم و گفتم شما نمی ترسید من با پلیس تماس بگیرم و. شما را لو بدم صدای خنده بلندش را شنیدم که می گفت حتما این کار را بکنید ما با پلیس مشکل نداریم ؟ و قطع کرد من بعد از قطع تلفن یک لحظه توی فکر فرو رفتم چطور یک گروه دلال مواد مخدر از پلیس نمی ترسند؟ شاید زنیکه نعشه بوده و متوجه حرف من نشد ه ولی نه صدایش طبیعی بود و خیلی با اطمینان صحبت می کرد . پیش خودم فکر کردم شاید دست این فروشنده ها با پلیس توی یک کاسه است نکنه بعضی از افراد پلیس با انها همکاری می کنند بلافاصله به سروان زنگ زدم و بهش همه چیز را گفتم و به نوعی هم عنوان کردم که من شک دارم بعضی از مامورهای پلیس با انها همکاری می کنند گفتم سروان مگر خودت نگفتی که هیچ وقت در موقع حمله کسی را دستگیر نکرده اید شاید یک عامل نفوذی یا جاسوس تو شما باشه سروان گفت خیالت جمع باشه ما خودم هم همین فکر برامون ایجاد شده بود برای همین تمامی ماموران قبلی را از روی این پرونده بر داشتیم و این گروه جدید رو خودم انتخاب کردم و همه مورد اطمینان هستند . کمی احساس راحتی کردم و بهش گفتم پس قرار ما روز یکشنبه سروان یادت نره و گوشی را قطع کردم ادامه دارد